محمدرضا حسینزاده؛ سجاد مغفوری؛ مهسا قربانی؛ محسن مؤید
چکیده
منطقه مورد مطالعه در شمال باختر ایران و در پهنه فلززایی ارسباران جای دارد. مجموعه سنگهای موجود در منطقه سوناجیل شامل گدازههای آندزیتی ائوسن، میکرودیوریت پورفیری، توده گرانیتوییدی اینچه و تودههای آتشفشانی اکوزداغی به سن پلیوکواترنری است. میزبان اصلی کانیسازی مس و مولیبدن نوع پورفیری در منطقه سوناجیل توده میکرودیوریت است. ...
بیشتر
منطقه مورد مطالعه در شمال باختر ایران و در پهنه فلززایی ارسباران جای دارد. مجموعه سنگهای موجود در منطقه سوناجیل شامل گدازههای آندزیتی ائوسن، میکرودیوریت پورفیری، توده گرانیتوییدی اینچه و تودههای آتشفشانی اکوزداغی به سن پلیوکواترنری است. میزبان اصلی کانیسازی مس و مولیبدن نوع پورفیری در منطقه سوناجیل توده میکرودیوریت است. بیشتر کانسارسازی بهصورت افشان و رگه- رگچهای است. رگه- رگچههای اصلی در منطقه سوناجیل بر پایه ساختار، بافت و کانیشناسی به شش گروه A، B، C، D، E و F تقسیم شدهاند که دارای مجموعهای از کانیهای سولفیدی (پیریت، کالکوپیریت، مولیبدنیت، بورنیت، تتراهدریت- تنانتیت و انارژیت)، اکسیدی و هیدروکسیدی (مگنتیت و اسپیکیولاریت) و کربناتی (مالاکیت و آزوریت) هستند. مطالعه میانبارهای سیال در کانسار سوناجیل نشاندهنده وجود انواع میانبارهای سیال تکفازی بخار، دوفازی مایع- بخار و چندفازی مایع- بخار- جامد از نوع اولیه در رگچههای کوارتز- سولفید است. دمای همگنشدگی برای سیالهای دوفازی میان 5/180 تا 565 درجه سانتیگراد و درجه شوری میان 7/0 تا 17/15 درصد وزنی نمک طعام است؛ دمای همگنشدگی برای میانبارهای سیال سهفازی که به فاز هالیت همگن میشوند میان 378 تا 565 درجه سانتیگراد و برای میانبارهای سیال سهفازی که به فاز بخار همگن میشوند میان 325 تا 485 درجه سانتیگراد است. همچنین میزان شوری این سیالها در بازه 3/35 تا 69 درصد وزنی نمک طعام است. همزیستی میانبارهای سیال تکفازی و دوفازی غنی از بخار در کنار میانبارهای سیال سهفازی و وجود دو جمعیت سیالهای با شوری بالا و شوری پایین نشاندهنده رخداد فرایند جوشش در کانسار سوناجیل است.
محمدرضا حسینزاده؛ سجاد مغفوری؛ محسن مؤید؛ مسعود لطفهنیا؛ بهزاد حاجعلیلو
چکیده
منطقه مورد مطالعه در شمالباختری ایران و در پهنه فلززایی طارم واقع است. دگرسانی گرمابی گسترده و کانیسازیهای مس- سرب و روی به فرم افشان، رگهای و رگچهای در این منطقه به چشم میخورد. در اندیس لوبین- زرده، تزریق توده نفوذی به سن الیگوسن (qm) به درون مجموعههای آذرآواری (ولکانیکلاستیک) ائوسن (سازندکرج) در امتداد ساختارها و گسلهای ...
بیشتر
منطقه مورد مطالعه در شمالباختری ایران و در پهنه فلززایی طارم واقع است. دگرسانی گرمابی گسترده و کانیسازیهای مس- سرب و روی به فرم افشان، رگهای و رگچهای در این منطقه به چشم میخورد. در اندیس لوبین- زرده، تزریق توده نفوذی به سن الیگوسن (qm) به درون مجموعههای آذرآواری (ولکانیکلاستیک) ائوسن (سازندکرج) در امتداد ساختارها و گسلهای طولی و ژرف بلندیهای طارم سبب ایجاد دگرسانی شدید گرمابی شامل دگرسانی فیلیک، آرژیلیک، پروپیلیتیک و سیلیسی شده است. این توده دارای طیف ترکیبی کوارتزمونزونیت، کوارتزمونزودیوریت، و میکرودیوریت و دارای کانیهای اصلی پلاژیوکلاز، پیروکسن، بیوتیت، هورنبلند، آلکالیفلدسپار، کوارتز و کانیهای فرعی آپاتیت، زیرکن، کانیهای کِدِر (اپک)، روتیل و اسفن است. ماگمای این توده سرشت کالکآلکالن تا با ماهیت شوشونیتی و ویژگی متاآلومینوس دارد و از دید موقعیت زمینساختی، مرتبط با کمان آتشفشانی است. فعالیتهای گرمابی حاصل از تزریق توده نفوذی یادشده سبب ایجاد دو سامانه رگه و رگچه در منطقه شده است؛ رگه- رگچههای کوارتزی دارای کانیزایی سولفیدی و رگه- رگچههای کربناتی تأخیری بدون کانیزایی. کانیزایی در رگه- رگچههای سیلیسی در امتداد گسلها و شکستگیهای منطقه که ناشی از سرد شدن توده نفوذی و زمینساختی کلی منطقه هستند، صورت گرفته است. مهمترین کانیسازیهای منطقه شامل کانیهای اکسیدی (ایلمنیت)، سولفیدی (پیریت، گالن، اسفالریت، کالکوپیریت)، سولفاتی (باریت) و کانیهای ثانویه اکسیدی - هیدروکسیدی (هماتیت، گوتیت)، سولفیدی (کوولیت)، سولفاتی (انگلزیت) و کربناتی (مالاکیت و آزوریت) است. با توجه به ویژگیهای بنیادین کانهزایی منطقه لوبین- زرده، از جمله محیط زمینساختی، سنگ میزبان، کانیشناسی، محتوای فلزی، شکل رگه- رگچهای و دگرسانیهای آن و مقایسه این ویژگیها با ویژگیهای بنیادین کانسارهای اپیترمال، میتوان کانیزایی رگه- رگچهای فلزاتپایه (مس- سرب- روی) در منطقه لوبین- زرده را در رده کانسارهای رگهای اپیترمال قرار داد.
مهدی بهیاری؛ محمد محجل؛ مهناز رضاییان؛ محسن مؤید
چکیده
همتافت میشو در شمال باختر ایران برجستگی توپوگرافی شاخصی است که توسط گسلهای شناخته شدهای همچون گسل شمال میشو و گسل جنوب میشو دربر گرفته شده و پی سنگ پرکامبرین دارای رخنمون وسیعی در این منطقه است. دادههای ساختاری نشانگر این است که برافرازش کوههای میشو در ارتباط باگسلهای پیرامون این گوه ساختاری است و گسل شمال میشو (NMF) و گسل ...
بیشتر
همتافت میشو در شمال باختر ایران برجستگی توپوگرافی شاخصی است که توسط گسلهای شناخته شدهای همچون گسل شمال میشو و گسل جنوب میشو دربر گرفته شده و پی سنگ پرکامبرین دارای رخنمون وسیعی در این منطقه است. دادههای ساختاری نشانگر این است که برافرازش کوههای میشو در ارتباط باگسلهای پیرامون این گوه ساختاری است و گسل شمال میشو (NMF) و گسل جنوب میشو (SMF) به همراه گسل تسوج (TF) نقش چشمگیری در شکلگیری سیمای کنونی منطقه دارند. تلفیق دادههای ساختاری با دادههای دمازمانسنجی مشخص کرده که آغاز زمان برافرازش در بخشهای مختلف این گوه ساختاری متفاوت است. نتایج تجزیه 10 نمونه (Apatite Fission Track) AFT نشان میدهد که برش باختر میشو از اوائل پالئوسن 72.7±10.6 تا اواسط ائوسن 50.3±3.4 بیشترین نرخ برافرازش را داشته است ولی در مناطق مرکزی و خاوری، بیشترین نرخ برافرازش زمینساختی از اواسط میوسن 22.5±1.6 است. این تأخیر در برافرازش در مناطق مختلف میشو سبب عدم تطابق توپوگرافی و همچنین برونزد غیر یکنواخت پیسنگ بلورین در منطقه شده است. بررسی مقاطع همگن شده توپوگرافی کمینه و بیشینه نیز نشان میدهد که نرخ برافرازش در باختر منطقه بیشتر است. این اختلاف زمانی در نرخ برافرازش را میتوان در ارتباط با عملکرد گسلهای منطقه و چرخش بلوکها درون پهنههای گسلی تفسیر کرد.
مریم روستایی؛ بهزاد زمانی؛ پیمان نوابپور؛ محسن مؤید
چکیده
سامانه گسلی سیهچشمه- خوی، از گسلهای اصلی در بخش شمال باختری ایران به شمار میرود که فعالیت امتدادلغز راستگرد برای پارههای مختلف آن گزارش شده است. در تصاویر ماهوارهای این منطقه، جابهجا شدن مسیر رودخانهها، بریده شدن و جابهجایی مخروط افکنهها در راستای پارههای گسلی یاد شده، تأییدی بر جنبشهای امتدادلغز راستگرد ...
بیشتر
سامانه گسلی سیهچشمه- خوی، از گسلهای اصلی در بخش شمال باختری ایران به شمار میرود که فعالیت امتدادلغز راستگرد برای پارههای مختلف آن گزارش شده است. در تصاویر ماهوارهای این منطقه، جابهجا شدن مسیر رودخانهها، بریده شدن و جابهجایی مخروط افکنهها در راستای پارههای گسلی یاد شده، تأییدی بر جنبشهای امتدادلغز راستگرد این سامانه گسلی است. بهطوری که میزان جابهجایی مخروطافکنهها در دشت زورآباد (در راستای پارهای از گسل کمرکسن) حدود 8/1 کیلومتر برآورد شده است. سازوکار حاکم بر پهنه گسلی سیهچشمه- خوی با استفاده از روش تحلیل وارون و با استناد بر تلفیق حل سازوکار کانونی زمینلرزههای روی داده در منطقه و دادههای صحرایی مورد بررسی قرار گرفته است. از این رو، سعی شده است از همه دادههای لرزهای در این ناحیه که دارای حل سازوکار کانونی بودهاند استفاده شود. همچنین، دادههای صحرایی برداشت شده در پژوهش حاضر اندازهگیری سطوح برشی دارای خشلغز و صفحات گسلی پهنه سیهچشمه- خوی را شامل میشود. این دادهها در 7 ایستگاه و 45 سطح برشی دارای خشلغز در واحدهای سنگی جوان (در نزدیکی پارههای گسلی یادشده) اندازهگیری شدهاند. ابتدا با استفاده از روش تحلیل وارون محورهای اصلی تنش در هر یک از ایستگاهها به دست آمد. سپس با تلفیق دادههای صحرایی و حل کانونی زمینلرزهها رژیم تنش نوزمینساختی حاکم بر این منطقه ارزیابی شد. نتایج به دست آمده از این تحلیل، سازوکار چیره امتدادلغزی برای این گسل نشان میدهد و نشان از یک رژیم تنش امتدادلغز با مؤلفه فشارشی N162°E و مؤلفه کششی N255°E در این منطقه دارد. بر این پایه میتوان اظهار کرد که رژیم تنش یادشده مسبب اصلی زمینلرزههای روی داده در این محدوده بوده است. همچنین حرکت امتدادلغز راستگرد پارههای گسلی سیهچشمه- خوی تحت تأثیر این تنش است. در ضمن نتایج این تحلیل با پژوهشهای دیگر پژوهشگران و اندازهگیریهای GPS در این ناحیه همخوانی خوبی نشان میدهد.
رسول فردوسی؛ محسن مؤید؛ امیناله کمالی
چکیده
توده نفلین سینیتی کلیبر در استان آذربایجانشرقی در شمال باختر ایران واقع شده است. این توده شوشونیتی به صورت نیمهژرف در سنگهای آتشفشانی و رسوبی کرتاسه و ائوسن تزریق شده است. بر اساس طبقهبندی شیمیایی، ترکیب سنگهای توده مورد مطالعه به ترتیب فراوانی شامل سینیت نفلیندار (نفلین سینیت)، گابرو نفلیندار ( گابروی شوشونیتی)، سینیت ...
بیشتر
توده نفلین سینیتی کلیبر در استان آذربایجانشرقی در شمال باختر ایران واقع شده است. این توده شوشونیتی به صورت نیمهژرف در سنگهای آتشفشانی و رسوبی کرتاسه و ائوسن تزریق شده است. بر اساس طبقهبندی شیمیایی، ترکیب سنگهای توده مورد مطالعه به ترتیب فراوانی شامل سینیت نفلیندار (نفلین سینیت)، گابرو نفلیندار ( گابروی شوشونیتی)، سینیت و کوارتز مونزونیت (سینودیوریت) بوده و ترکیب دایکها و پگماتیتهای همراه شامل نفلین سینیت، سینودیوریت و گابرو میباشند. بافت چیره سنگهای منطقه مورد مطالعه پورفیریتیک گرانولار و گرانولار بوده و بافت دایکهای وابسته غالباً گرانولار دانهریز، پورفیری و گرانولار دانهدرشت است. با توجه به بررسی کانیشناسی و نتایج آنالیزهای XRD ، کانیهای سنگساز مهم موجود در این توده شامل ارتوکلاز، آلبیت، نفلین، الیگوکلاز، هورنبلند، اوژیت و ملانیت میباشند. سرشت ماگمای مولد این تودهها کالک آلکالن غنی از پتاسیم و شوشونیتی، متاآلومینوس و میاشکایتی است. بررسیهای ژئوشیمیایی و سنگشناسی بر اساس عناصر فرعی و کمیاب بیانگر تشکیل این سنگها در یک محیط زمینساختی مرتبط با فرورانش یا پسبرخوردی بوده که تنوعات سنگشناسی آنها با تبلور تفریقی قابل توضیح است. تودههای نفوذی منطقه غنیشدگی در مقادیر عناصر Sr, Ba, Th, Pb و Zn و همچنین دایکها غنیشدگی از عناصر Sr, Pb, V و Co را نشان میدهند. عناصر کمیاب سبک (LREE)نسبت به عناصر کمیاب سنگین (HREE) غنیشدگی نشان میدهند. مقایسه توده مورد مطالعه از لحاظ مقادیر عناصر فرعی و کمیاب با تودههای شاخص و مشابه دنیا بیانگر شباهت آنها با تودههای آناتولی مرکزی ترکیه، Zijinshan چین و Musala هند میباشد.
محمدرضا حسینزاده؛ محسن مؤید؛ سجاد مغفوری؛ سعید علیپور؛ بهزاد حاجعلیلو
چکیده
منطقه مورد مطالعه در شمالباختری ایران و در زون متالوژنی ارسباران واقع میباشد. مجموعه سنگهای موجود در منطقه بالوجه شامل کوارتزدیوریت پورفیری (QDI)، کوارتزمونزونیت پورفیری (QMZ)، گرانودیوریت (GRD) و گابرودیوریت کلم (GAD) به سن الیگومیوسن می باشد. میزبان اصلی کانیسازی مس و مولیبدن تیپ پورفیری در منطقه بالوجه توده کوارتزدیوریت ...
بیشتر
منطقه مورد مطالعه در شمالباختری ایران و در زون متالوژنی ارسباران واقع میباشد. مجموعه سنگهای موجود در منطقه بالوجه شامل کوارتزدیوریت پورفیری (QDI)، کوارتزمونزونیت پورفیری (QMZ)، گرانودیوریت (GRD) و گابرودیوریت کلم (GAD) به سن الیگومیوسن می باشد. میزبان اصلی کانیسازی مس و مولیبدن تیپ پورفیری در منطقه بالوجه توده کوارتزدیوریت است ولی در تودههای نفوذی پورفیری دیگر نیز کانیزایی مس دیده میشود. بخش اعظم کانسارسازی به صورت افشان و رگه- رگچهای میباشد. رگه- رگچههای اصلی در منطقه بالوجه بر اساس ساختار، بافت و کانیشناسی به چهار گروه C,B,A وD تقسیم شدهاند که واجد مجموعهای از کانیهای سولفیدی (پیریت، کالکوپیریت، مولیبدنیت ، بورنیت، گالن و اسفالریت)، اکسیدی و هیدروکسیدی (مگنتیت، هماتیت و گوتیت) و کربناته (مالاکیت و آزوریت) میباشند. کانسار بالوجه مانند دیگر کانسارهای مس- مولیبدن پورفیری دارای دگرسانیهای پتاسیک، فیلیک، آرژیلیک و پروپیلیتیک میباشد. ماگمای تودههای مولد کانیزایی کالکآلکالن تا شوشونیتی بوده و از نظر موقعیت زمین ساختی، مرتبط با کمانهای ماگمایی پس از برخورد میباشد. همچنین سیالاتدرگیر موجود در رگچههای مختلف مورد مطالعه قرار گرفته است، که این نتایج بیانگر دمای بالا (221- 381 درجه سانتیگراد)، شوری زیاد (5- 45 درصد وزنی نمک طعام) و حدوث پدیده جوشش در سیالات کانهدار کانسار بالوجه میباشد.
احد نوری مخوری؛ بهزاد زمانی؛ محسن مؤید
چکیده
گسل تبریز، از مهمترین گسلهای ایران است که در منطقه شمال باختر ایران و در آذربایجان مرکزی (ایران) قرار گرفته است. این گسل دارای پیشینه لرزهخیزی است و به لحاظ قرارگیری شهر تبریز با جمعیت حدود دو میلیون نفر در مجاورت آن یک عامل خطر لرزهای مهم بهشمار میآید. در این پژوهش با بررسی دادههای لرزهای دستگاهی، تحلیل تصاویر دورسنجی ...
بیشتر
گسل تبریز، از مهمترین گسلهای ایران است که در منطقه شمال باختر ایران و در آذربایجان مرکزی (ایران) قرار گرفته است. این گسل دارای پیشینه لرزهخیزی است و به لحاظ قرارگیری شهر تبریز با جمعیت حدود دو میلیون نفر در مجاورت آن یک عامل خطر لرزهای مهم بهشمار میآید. در این پژوهش با بررسی دادههای لرزهای دستگاهی، تحلیل تصاویر دورسنجی ودادههای صحرایی در پهنه گسل تبریز، از حوالی شمال شهر میانه تا باختر شهر مرند، سه پاره عمده برای گسل شمال تبریز متمایز شده است. پتانسیل حرکتی گسل رابطه نزدیک با تنش زمینساختی در محدوده آن گسل دارد و از این رو برای برآورد توان حرکتی گسل تبریز در پارههای مختلف آن، وضعیت تنشهای زمینساختی در هر پاره گسل به روش وارون مستقیم تحلیل شده است.بررسی نتایج به دست آمده دراین پژوهش نشان میدهدکه برای پاره میانی وجنوبی گسل تبریز مقدارFMP (Fault Movement Potential) حدود 73/0تا67/0 است بنابراین نشانگر پتانسیل بالای این گسل برای فعالیت دوباره و ایجاد زمینلرزههای بزرگ و مخرب است که تاریخچه زمینلرزههای فشرده تاریخی این گسل نیز این مورد را تأیید میکند. از این رو نتایج این پژوهش احتمال حرکت برای گسل شمال تبریز را 70 درصد برآورد میکند. ولی مقدار متغیرFMP در پاره شمالی (بخش باختر و محدوده شهر مرند) گسل تبریز 37/0تا3/0 و از این رو این بخش دارای توان لرزهخیزی پایینتری نسبت به پارههای میانی و جنوبی استکه با تاریخچه لرزهخیزی محدودتر این بخش همخوانیدارد.